❤bangtangirls.kpopstory❤

K-pop Story

❤bangtangirls.kpopstory❤

K-pop Story

❤bangtangirls.kpopstory❤

سلام.اسمم زینبه و عاشق گروه(bts)هستم و این وب رو هم برای همین گروه زدم.این جا مطالب های مثل:اخبار،بمب،برنامه وی،داستان....از همین گروه گذاشته میشه و ممنونم ک دنبالم میکنید
.....:(امید وارم تا وقتی ک تو وبم هستید بهتون خوش بگذره):.....

نویسندگان


 ببخشید
ادامه

و جی هوپ کیکشو گرفت و رو مبل ولو شد ک ی دفعه جیمین بهوش اومد ولی هیچ کس نفهمید و همه درحال خوردن بودن
جیمین دوباره تو همون حالش شیطونیش گل کردو گفت:پ من چی؟؟؟منم میخوام...گشنمه
همه با تعجب جبمبنون نگاه کردن و بهش خیره شدن
جیمین:چتونه؟؟؟چرا این طوری نگاه میکنین؟؟؟نام جون برای من نگرفتی؟؟؟
نام جون با تعجب گفت:اووووووووووووووه بهوش اومدی؟؟؟خوبی؟
جیمین:میخواستی بد باشم؟؟؟بحثو عوض نکن ب منم بده!!!میخوام
نام جون:باش الان میرم میگیرم برات
جیمین:بدووووووووووو
نام جون اب میوشو رو میز گذاشتورفت
وی:خوبی؟
جیمین:تو خوبی؟
وی:من خوبم,تو خوبی؟
جیمین:خوبم,خوبه ک خوبی
کوکی:اههههه چ قد خوبی خوبی میکنید
جیمین:تو چ طوری فسقلی
کوکی جیمینو چپ چپ نگاه کردو آروم گفت:خوبم کوتوله
جیمین:خوووووبه
کوکی:چی خوبه؟؟؟
جیمین:خوبه ک خوبه
کوکی:جیمین مطمعنی حالت خوبه؟مخت قاطی نکرده عایا؟
جیمین یرشو یکم خاروند و گفت:فک کنم
وی:جین کجاس؟
جیمین:از من میپرسی؟
وی:من از تو پرسیدم؟
جیمین:از من نپرسیدی؟
وی:ازتو نپرسیدم
جیمین:پ از کی پرسیدی؟
وی:از جی هوپ و شوگا پرسیدم
جیمین:واقعا از جی هوپو شوگا پرسیدی؟
وی:واقعا از جی هوپو شوگا پرسیدم
جیمین:پ چرا منو نگاه کردی پرسیدی؟
وی:دوس داشتم تورو نگاه کنم بپرسم
شوگا:یاااااااااااااااااا بسه دیگه اه....وی لنگشو پیدا کرد دیگه
وی:لنگه ی تو کیه؟
شوگا یکم فک کردو گفت:جی هوپه
جیمین ی نیم نگاهی ب جی هوپ کرد و تو همون لحظه جی هوپ هم ب جیمین نگاه کرد و چشم تو چشم شدن جیمین داشت باحسرت ب جی هوپ نگاه میکرد و جی هوپم حس کرده بود و جی هوپ تو دلش گفت:نه امکان نداره دکتر گفت شاید فراموشی بگیره...ینی میشه فراموشی گرفته باشه؟؟؟ینی میشه همه چی یادش رفته باشه؟؟؟(ی لحظه مکث کردو دوباره شروع کرد)هی پسر نباید برای اون کسی ک ی مدت برات مث داداش بود ی همیچین دعایی کنی خدا من چرا این قد مغرور شدم؟؟؟چرا؟؟؟من ک قبلا همه ی زندگیمو میگرفتی هیچی نمیگفتم پ چرا برای این یکی این طوری شدم؟؟؟(و اشک از چشماش  میزخت)
وی ک دید جی هوپ حالش خرابه از مبل بلند شدو بلند گفت:جی هوپ پاشو بریم بیرون کارت دارم 
جی هوپ از فکرش درومدو گفت:کجا؟
وی:بیا میگم...عهههههههه(و ب از اتاق بیرون رف)
جی هوپ از رو مبل بلند شدو پشت سر وی رف
جیمین بلند گف:خوش بگذره
جی هوپ ی لحظه پشت سرشو نیگاه کرد و ب جیمین خیره شد و با جیمین چشم تو چشم شدن  و انگار جیمین بهش میگف:گمشو از زندگیم برو بیرون و جی هوپم درجواب گف:من هیچ کاری نکردم ک از  زنگیت گمشم بیرون 
وی برگشت و جی هوپو دید ک داره ب جیمین نگاه میکنه بلند گف:یاااااااا جی هوپ 
جی هوپ ب خودش اومد و ب طرف وی برگشتو گفت:بریم
و راه افتادن
نام جون با ی کیسه ی پر ک تو دست چپ بود و خیلی اروم داشت راه میومد و تو فکر خودش بود ک وی و  جی هوپو میبینه ک دارن ب طرف بیرون میرن سرعتشو بیش تر کرد و ب اونا رسید و گفت:کجا؟!؟
وی:خونه ی پسر مدیر
نام جون مسخره نشو مث بچه ی ادم بحرف
وی:مگه قبلا مث چی  میحرفیدم
جی هوپ:مث بچه ی خر خخ
نما جونو جی هوپ خندیدن ولی وی فقط نگاشون کردو گف:میایی بریم یا مث بچه خر بزنمت؟؟؟
جی هوپ:ب رفت بیش تر ترجیح میدم
نام جون:برید...خو ی دفه بگید مزاحمم دیگه
وی:کی اینو گف؟
نام جون:منظورتون
وی:هر جور میخوایی فک کن...جی هوپ بدو
جی هوپ بریم
و از کنار نام حون رد شدن و ب بیرون بیمارستان رفتن



بچه ها واقعا ببخشید دیر نوشتم
نتم داغون...
الانم با نت پوکیده اومدم
بیانهههههههههه

نظرات  (۳)

بیا نظرسنجیم شرکت کن عزیز[ماچ][بوسه]

پاسخ:
باش اومدم
....................................
پاسخ:
...
سلام خوشحال میشم به وبم سربزنی. اگه با تبادل لینک موافقی هم خبر بده. گومایو
پاسخ:
سلام...اومدم
حتما لینکید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی