❤bangtangirls.kpopstory❤

K-pop Story

❤bangtangirls.kpopstory❤

K-pop Story

❤bangtangirls.kpopstory❤

سلام.اسمم زینبه و عاشق گروه(bts)هستم و این وب رو هم برای همین گروه زدم.این جا مطالب های مثل:اخبار،بمب،برنامه وی،داستان....از همین گروه گذاشته میشه و ممنونم ک دنبالم میکنید
.....:(امید وارم تا وقتی ک تو وبم هستید بهتون خوش بگذره):.....

نویسندگان



مکان:در ماشین

جین:بیرون چی میگفتید ب ارمی هااااااا؟
وی اصلا حواسش ب جین نبود و جوابی نداد جی هوپم ب فکر جسیکا بود و جین هیچ جوابی نشنید
جین:یااااااااا با شما دارم حرف میزنما
دوباره چیزی نشنید 
شوگا:تو باغ خودشونن بیخیلشون و ب پنجره ی ماشین تکیه داد و خوابش برد
جین:ینی چی؟؟؟پ وی چ طور داره راننده گی میکنه؟؟؟
جین باصدای خیلی بلند گفت:یااااااااا کجایین شما؟؟؟
وی ی لحظه ترسیدو با صدای بلند و خیلی جدیگفت:چتههههه روانیه خر نمیبینی دارم رانندگی میکنم؟؟؟نمیگی ی وقت حواسم پرت میشه؟؟؟بعد تصادف میکنیم؟؟؟اههههه
جین:خخخخ آخه خیلی هم حواست بود
وی:نه...حواس تو بود
جین:اگه حواست بود دو ساعت داشتم صدات میکردم جوابمو میدادی
وی:عهههههههههه صدام کردی؟؟؟توهم میزنیا....دیوونه...کی صدام کردی؟؟؟
جین:میخوایی باور کن...نمیخوایی نکن...هزار بار صدات کردم...
وی:برو بابا
جین:گمشو بابا اصلا نمیشه باتو حرف زد
وی:مسخره
جین:خودتی
وی:جییییییی هوپ 
در جواب هیچی نشنید
جین:تو هم این طوری بودیا هر چ قد صدات میکردم جواب نمیدادی
وی:وااااا...ولش کن 
شوگا از خواب پاشدو گفت:اه چ قد حرف میزنید...نمیزارید ادم بخوابه
وی:اه...تو چ قد میخوابی...نمیزاره ادم حرف بزنه
شوگا:الان بامزه گیتو نشون دادی؟؟؟کی میرسیم؟؟
وی:شاید...الان دیگه میرسیم
شوگا:این چشه؟؟؟
وی:کی؟؟؟
شوگا با صدای خیلی خیلی بلند گفت:جییییی هوپ
جی هوپ با ترس از فکر بیرون اومدو گفت:بعله...چیه...چتونهههههههههه؟؟؟اه!!!ترسیدم
وی:وااااااااا...خود درگیری داریا
جی هوپ:خوب چرا شوگا اون طوری صدا کرد؟
وی:چون آقا تشریفشون تو خیال بود
جی هوپ:مسخره
شوگا:آقای خود درگیر ب ی فک میکردی؟؟؟
جی هوپ:ب تو چ؟؟؟
شوگا:هیچ و دوتا شونه هاشو برای ی ثانیه بالا برد و دوباره اورد پایین
جی هوپ:پ چرا میپرسی؟
شوگا:چون ک هزار بار جنابالیو صدا زدیم ولی جواب ندادی
جی هوپ:خوب دوس نداشتم جوابتو بدم
شوگا:هه...من ک صدات نکردم وی و جین صدات کردن
جی هوپ:تو منو با صدای خیلی شکرت صدام زدی
شوگا:الان مسخره کردی؟
جی هوپ:شاید
شوگا:جی هوپ ی کاری نکن بیام بزنمااااا
وی ک دید کار داره ب دعوا میکشه گفت:یاااااااااا بس کنید دیگه...ی روز دیگه دعوا کنید
جی هوپ:مگه ما داریم دعوا میکنیم؟
وی:برو بابا ...رسیدیم...زود پیاده شید
همگی از ماشین پیاده شدن ولی وی نیومد پایین
جی هوپ سرشو جلوی پنجره برد و گفت:چرا نمیایی؟
وی:ماشینو وسط راه بزارم
جی هوپ:باش...زود بیا
وی:مگه میخوام چی کار کنم؟؟؟میرم ماشینو میزارم میام دیگه
جی هوپ:خوب بابا...اه
جی هوپ سرشو آورد بالا و وی رفت
جین:بریم دیگه
جی هوپ:برو دیگه...کی جلوتو گرفته؟؟؟
جین:هه هه هه...بامزه و ی چشم قره ب جی هوپ رفت وب راهش ادامه داد
جی هوپ:من میدونم باتو چی کار کنم
جین بدون اینکه ب حرف جی هوپ توجه کنه ب راهش ادامه داد
رفتن داخل بیمارستان همه جارو گشتن و آخر نام جون و کوکیو پیدا کردن و خیلی سریع رسیدن پیششون
کوکی:چ قد دیر اومدی؟؟؟؟!!!!
جین:ترافیک بود
جی هوپ:هه ترافیکه واقعا سنگین بود
جین:اینارو ول کن...چی شده؟؟؟
کوکی:جیمین تصادف کرده...
شوگا و جی هوپو جین با صدای خیلی بلند گفتن:چییییییی؟؟؟تصادف؟؟؟
کوکی:آره دیگه...تصادف کرده
جین:چ جوری؟با چی؟
کوکی:ماشین دیگه...سوال داره؟
جین:خوب الان کجاس؟
نام جون:اتاق عمل...
جین:تازه بردنش؟
نام جون:ی نیم ساعتی میشه
جین سرشو ب علامت باشه تکون دادو رو صندلیه کنار کوکی نشست و شوگا و جی هوپم کنارش
بینشون سکوت بود و هیچ کسی حرفی نمزد 
ک یهو دکتر از اتاق عمل اومد بیرون نام جون ک دید دکتر اومده بیرون خیلی سریع از رو صندلی بلند شد و ب طرف دکتر رفت
نام جون:چی شد؟حالش خوبه؟
دکتر:نگران نباشید خداروشکر خطر از سرش رف شد ولی...
نام جون با تعجب گفت:ولی چی؟
دکتر:ب سرش ضربه ی محکمی خورده...شاید برای همیشه یا برای ی مدتی فرموشی بگیره
وقتی دکتر اینو گفت همه تعجب کردن و نام جون با اعصبانیت گفت:ینی چی فراموشی بگیره؟
دکتر:گفتم ک...
نام جون یقه ی دکترو گرفتو گفت:شما چ جور دکتری هستین ک نمیتونین خوبش کنید؟هان؟
و جینو جی هوپ اومدن دست نام جونو گرفتن و ی قدم بردنش عقب تر 
نام جون:چی کار میکنی؟ینی چی؟
جی هوپ سرشو روب نام جون کردو گفت:عهههههه چی کار میکنی؟(و سرشو رو ب دکتر کرد)اقای دکتر واقعا ببخشید ی کم اعصبانی شده
دکتر:چیزی نیس و ب راهش ادامه داد
بعد از چن دقیقه در اتاق عمل باز شد و جیمین ک رو تخت دراز کشیده بودو آوردنش بیرون وقتی بچها دیدن دارن جیمینو میارن بیرون دوییدن ب طرفش و دیدن بیهوشه و بردنش تو اتاقش
پرستار جلوی در ایستادو جلوی بچه ها رو گرفتو گفت:شما الان نمیتونید داخل شید
نام جون ینی چی؟
پرستار:الان نمیتونم راتون بدم چون دکتر داخله
نام جون:پس ما کی میتونیم بریم؟
پرستار صداشو نسبتا بالا بردو گفت:من نمیدونم آقا شما هرموقع ک دلتون میخواد بیایید پیش ایشون ولی الان نمیتونید برید
جی هوپ:یاااا...بسه خانم شما میتونید ب کارتون برسید
وقتی جی هوپ این حرفو زد پرستار برگشت و در اتاقو بست
جی هوپ:چته تو؟؟؟چی کار میکنی؟؟؟
نام جون:نمیدونم دیگه تعادلم دست خودم نیس
جی هوپ:سعی کن دست خودت باشه و گرنه کار دست خودت میدیا
نام جون برگشتو رفت رو صندلیه روب روی در نشست...
ک ی دفه وی اومد
و وقتی ک میدویید پاهاش محکم رو زمین میخورد و این صدا توجهه همرو ب خودش جلب میکرد
شوگا:چته؟؟؟چرا این قد تن تن میایی؟
وی:کجایید دوساعت دارم دونبالتون میگردم؟
نام جون:همین جا
کوکی با زیر چشمی ویو نیگا کردو گفت:کجا بودی؟
وی بدون این ک ب کوکی نگا کنه گفت:رفتم ماشینو بزارم
و بغل شوگا نشست...
وی:چی شد جیمین؟
جی هوپ:چ عجب تو یادت موند جیمین مرضه خخخ
وی:مرض بگیری...بگید ببینم
نام جون همه ی قضیه رو براش توضیح داد و وی گفت:ینی فراموشی میگیره؟
نام جون:شاید...بدبختانه
وی:ولی ب نفع یکی میشه!!!
همه تعجب کردنو ب وی نگا کردن
جی هوپ تو دلش گفت:چی کار میخواد بکنه؟نکنه بگه؟وای خدا(و قلبش با صدای خیلی زیاد میزد
وی:خخ همین جوری گفتما...اه...شما هم شوخی حالی تون نمیشه؟
نام جون:اون چ حرفیه؟آخه؟ پسره ی دیوونه
وی:خخ...گفتم حالو احوالتون عوض شه...
جی هوپ ی اوف بلندی کشید و ی صندلی تکیه داد
شوگا:چی شد؟
جی هوپ:ها...هیچ
و ی لحظه همشون ساکت شدن و نام جون این سکوتو شکوند و گفت:چرا نمیان بیرون آخه...اه
وی:صبر داشته باش دیگه...
نام جون:دیگه چ قد؟
وی:زیاد
نام جون:کوکو...چرا ساکتی؟
کوکی از فکرش درومدو گفت:ها...با من بودی؟
نام جون:کجایی؟تو فکر بودی؟
کوکی:هیچ
وی:ولش کن دیگه بزار تو افکار خودش باشه
جی هوپ:یا...بیچاررو اذیتش نکنید
کوکی از تو درونش داشت آتیش میگرفت و تو دلش گفت:آخه چرا من عاشق اون شدم؟؟؟مگه اون چی داشت؟خدایا ی کاری کن دیگه فراموشش کنمو اشک از چشماش ریخت 
جی هوپ اشکاشو دیدو اروم تو گوش کوکی گفت:یا...پسر چی کار میکنی؟داری بخاطر اون گریه میکنی؟
کوکی:تو از کجا میدونی؟
جی هوپ:مث این ک من راز دارشما
کوکی:من چی کار کنم؟خیلی دوسش دارم نمیتونم فراموشش کنم
جی هوپ:الان همه شک میکنن بزار رفتیم خونه حرف میزنیم...باشه؟حالا اشکاتو پاکش کن
کوکی اشکاشو پاک کردو اروم رو صندلیش تکیه داد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی