❤bangtangirls.kpopstory❤

K-pop Story

❤bangtangirls.kpopstory❤

K-pop Story

❤bangtangirls.kpopstory❤

سلام.اسمم زینبه و عاشق گروه(bts)هستم و این وب رو هم برای همین گروه زدم.این جا مطالب های مثل:اخبار،بمب،برنامه وی،داستان....از همین گروه گذاشته میشه و ممنونم ک دنبالم میکنید
.....:(امید وارم تا وقتی ک تو وبم هستید بهتون خوش بگذره):.....

نویسندگان


خوووووووووووووووووووووووب اینم اولین داستان من
امید وارم خوشتون بیاد



هوا بارونی بود تو همون هوای سرد جیمین با اعصبانیت از خونه بیرون رفت... همشون برای جیمین ناراحت بودن نام جون ک خیلی برای جیمین ناراحت بود رفت پیشش


نام جون:چته؟چرا ناراحتی؟!

جیمین سرشو پایین آوردو اشک از چشماش سرازیر شد و هیچ حرفی نزد نام جون جیمینو ب طرف خودش برگردوندو  بغلش کرد و سفت فشارش داد روی نیمکت خیابون نشوندش جیمین ک فهمیده بود نام جون خیلی براش ناراحته آروم و با صدای لرزون گف:چیزیم نیس خودتو ناراحت نکن برو خونه میخوام تنها باشم

نام جون با تعجب ب جیمین نیگا کردو با صدای نسبتا بلند گف:تو این هوای سرد داداشم اومده بیرون لباسشم نازک ممکنه سرما بخوره حالشم ک بده بعد ولش کنم برم؟عمرا!!!!حالا میگی چی شده یا از زیر زبونت بکشم بیرون؟؟؟هان؟؟؟

جیمین:نامی توروخدا سمج نشو الان حالم خوب نی دارم منفجر میشم (از روی صندلی بلند شدو و ب چشمای نامی نیگا کردو ادامه داد)میفهمی چی میگم؟؟؟حالم بده!!!اه توهم هی گیر میدی.....

نام جون ک گیج شده بود گفت:باشه بابا...چرا عصبانی میشی؟؟نمیرم پیشت میمونم ولی هیچ حرفی نمیزنم خوبه؟؟؟!!!

جیمین: نه خوب نیس برووووو فقط برو میخوام تنها باشم تنهای تنها نمیخوام کسی پیشم باشه

نام جون:خیلی خوب اه میرم ولیجای دور نمیریا صبر کن حداقلی چیزی برات بیارم تا سرما نخوری 

جیمین سرشو ب علامت باشه تکون داد و نام جون رفت تا براش ی چیز گرم بیاره.....

****
صدای در اومد همه وقتی صدای درو شنیدن ب طرف در حمله کردن

کوکی:نامی چیشده؟؟؟چرا ناراحت بود؟؟؟

نام جون:چ میدونم...هیچی نمیگه...فقط گریه میکنه...

جین:نکنه عاشق شده یا مثلا شکست عشقی خورده باشه؟؟؟

جین وقتی این حرفو زد همه با تعجب نیگاش کردن (قیافه حاشون)O_0
کوکی:خوب اگه عاشق بود حداقل ب یکی از ما میگفت دیگه....
جی هوپ خیلی آروم بدون اینکه ب کسی توجهی کنه ب طرف اتاقش راه افتاد و اشک از چشماش میریخت
شوگا:جی هوپ تو چت شد؟؟؟
جی هوپ هیچ عکس العملی نشون نداد و به راحش ادامه داد وی دست جی هوپو گرفت و برش گردوند ب طرف خودش وقتی اشکاشو دید از تعجب داش شاخ در میآورد...
نام جون سویی شرت جیمینو برداشته بود و داشت میرفت ک یههو جی هوپ رو دید و سویی شرت از دستش افتاد و گفت:جی هوپ چی شده؟؟؟
جی هوپ دست وی رو از دستش جدا کردو برگشت ب طرف اتاقش...
نام جون:وی برو ببین چشه؟؟؟من برم اینو بدم ب جیمین سرما نخوره پسره شایدم آوردمش تووو فقط حواست باشه دست ب کار خطرناک نزنه پسرا همه دیوونن(خوبه میدونن همشون دیوونن خخخ)خوب من برم
وقتی ام جون داش از پله ها میرفت پایین صدای  رو شنید ک داشت اسم نام جونو تکرار میکرد  نام جون با تعجب بالای سرشو نیگا کرد دید ک کوکی داره صداش میکنه بعد در حالی ک کوکی داش میومد پایین گوشی نام جون داش زنگ خورد کوکی روی همون پله ای ک بود نشست نام جون گوشیشو از تو جیبش درآورد شماررو نیگا کرد دید ک نا آشنا بود
کوکی:کیه؟؟
نام جون:نمیدونم
کوکی:خب جواب بده دیگه 
نام جون:الو 
-سلام 
نام جون:سلام 
-ببخشید ک مزاحم شدم من از بیمارستان زنگ میزنم شما آقای جیمینو میشناسید؟
نام جون:پارک جیمین؟؟؟!!!
- بله
نام جون:بله  چ طور؟؟چی شده؟؟
- آقای جیمینو آوردن بیمارستان اگه میشناسید بیاد بیمارستان 

نظرات  (۲)

من لینکت کردم تو هم منو لینک کن
پاسخ:
چشم  لینکی
داستان پسر/پسره چینگو؟
پاسخ:
اره داستانم فیکه اونی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی